امام علی(علیه السلام) در فاطمیه
دارم عذاب می کشم و آب می کشم
با چاه آه از دل بی تاب می کشم
بعد از سه ماه گونه ی مهتاب دیدنیست
دارم خجالت از رُخِ مهتاب می کشم
کِی در کنارِ خاکِ تو من خاک می شوم
کِی رَخت خویش از دل سیلاب می کشم
سلمانِ پیر زیر بغل های من گرفت
خود را به روی شانه یِ اصحاب می کشم
عکس تو مانده است به دیوار خانه ام
دستی که بسته شد روی این قاب می کشم
من هرچه می کشم همه از دست قنفذ است
داد از مغیره گوشه ی محراب می کشم
از کوچه از غلاف و در و تازیانه اش
از روسری و بستر و خوناب می کشم
دارم لباسِ سوخته ات را جمع می کنم
این میخِ لخته خون زده را آب می کشم
حسن لطفی
************************
چقدر سخت می گذرد روزگار بی زهرا
علی نمانده برایش قرار بی زهرا
به فکر طعنه و تزویر و دین فروشی اند
ز دست اهل مدینه فرار بی زهرا
بدون فاطمه راه کمال روشن نیست
نداشت مظهری پس کردگار بی زهرا
علی اگر چه پناه پیمبران بوده ...
گمان کنم شده در اضطرار بی زهرا
میان کوچه مغیره به غربتم خندید
تمام قلب من آتش... شرار بی زهرا
بدون فاطمه چشمم دگر نمی بیند
فضای شهر شده پر غبار بی زهرا
به عشق فاطمه هر روز خانه می رفتم
دگر ندارد علی چشم انتظار بی زهرا
حسین ایزدی
موضوعات مرتبط: امام علی(ع) در فاطمیه
برچسبها: امام علی(علیه السلام) در فاطمیه مهدی وحیدی